آی آر نی نی

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

تحولات ‌ازدواج ‌و ‌طلاق ‌در ‌ايران

محاسبه تعداد مردان و زنان ازدواج نكرده كشور ما مشخص مي‌كند كه تعداد زنان مجرد 3415 ساله، 4 ميليون و 348 هزار و تعداد مردان مجرد 3920 ساله 2 ميليون و 361 هزار نفر است كه اين مساله نشان مي‌دهد در حال حاضر ما با فزوني يك ميليون و 900 هزار دختر در معرض ازدواج در مقايسه با پسران روبه‌رو هستيم.

مطالعات نشان مي‌دهد مقايسه دختران و پسران به تفكيك تحصيلات بيانگر آن است كه زنان مجرد ما در همه سطوح تحصيلي از مردان مجرد در همان سطوح بيشترند.

در جامعه‌اي كه ميان تعداد مجردان مرد و زن تساوي برقرار نباشد يا نزديك به هم نباشند، فزوني يكي بر ديگري مضيقه ازدواج نام دارد. اگر اين فزوني براي مردان بيشتر باشد، مضيقه ازدواج براي مردان و اگر براي زنان باشد، مضيقه ازدواج براي زنان است.

سن ازدواج زنان، در سال 1345 كه 18 سال بوده هم‌اكنون به 23.4 رسيده است به طوري كه سال 1345 سن ازدواج براي زنان شهري 19 و براي زنان روستايي تقريبا 17 سال بوده است.

پس از آن با مقداري افزايش روبه‌رو شد و سپس با يك توقف بعد از انقلاب اسلامي كاهش يافت، ولي بايد دانست متغيرهاي جمعيتي در جايي توقف مي‌كند و از حدي بالاتر نمي‌رود. بنابراين سن ازدواج زنان در حدي متوقف مي‌شود.

در اين ميان بر اساس آمارها، اختلاف سني زوجين در گذشته بيشتر بوده و هر چه به زمان حال نزديك مي‌شويم اين اختلاف كمتر مي‌شود. چنانچه اختلاف سن ابتدا حدود 5 سال براي نقاط شهري و حدود 5.3 سال براي نقاط روستايي بوده است.

بر اساس آمارها ميانگين اختلاف سن زوجين در سال 1345 از 4.4 به 2.7 در سال 1381 رسيده است و دليل كاهش اين است كه سن ازدواج مردان در ايران تغييري نكرده است، ولي سن ازدواج زنان رو به افزايش است. در نتيجه اختلاف سن زوجين كاهش يافته است.

مقايسه اختلاف سن زوجين و سن زن نشان مي‌دهد هر چه سن زن افزايش يابد، اختلاف سن او با شوهرش كمتر مي‌شود. چنانچه اگر يك دختر 14 ساله ازدواج كند، به طور متوسط 9 سال از شوهر خود كوچك‌تر است و ميزان اختلاف سن با همسر براي دختران 20 و 25 ساله به ترتيب 5 و 5/2 سال است.

آمارها نشان مي‌دهد در سال 1345، 61 درصد از زنان ما همسردار بودند، در حالي كه 30 سال بعد يعني سال 1375 اين ميزان به 53 درصد رسيد. اين ميزان در مورد مردان از 56 درصد در سال 1345 به 51 درصد در سال 1375 رسيده است كه نشان‌دهنده تاثير افزايش سن ازدواج بر كاهش ميزان همسرداري است.

در ميان اقوام، لر و بلوچ براي زنان كمترين سن ازدواج را دارد، ولي در عوض گيلك‌ها داراي بالاترين سن ازدواج براي مردان و زنان هستند و از آنجا كه ميان سن ازدواج زنان و توسعه‌يافتگي ارتباط تنگاتنگي وجود دارد استان گيلان جزو استان‌هاي توسعه‌يافته دسته‌بندي مي‌شود.

اين در شرايطي است كه وقتي از جمعيت 10 سال به بالا از نظر وضعيت زناشويي سوال مي‌شود، آنان به 4 گروه هرگز ازدواج نكرده، داراي همسر، بدون همسر بر اثر فوت يا طلاق تقسيم مي‌شوند.

در ايران درصد زنان مجرد در گذار تاريخ با افزايش همراه است. درصد مجردان زن در سال 1355، 33 درصد بوده و الان به 40 درصد رسيده است. درصد همسردارها كمتر شده، بدون همسر بر اثر فوت تقليل يافته و بدون همسر بر اثر طلاق با افزايش روبه‌رو شده است.

از سوي ديگر، افزايش سن ازدواج به خاطر ادامه تحصيلات سبب افزايش تعداد مجردان و كاهش تعداد همسرداران شده است. همچنين هرچه اختلاف سن زوجين به هم نزديك شود، زنان ديرتر بيوه مي‌شوند، زيرا با افزايش اختلاف سن، مردان زودتر فوت مي‌كنند و زنان بيوه مي‌شوند.

در اين حين، تعداد مردان بدون همسر بر اثر فوت با زنان بدون همسر بر اثر فوت كمتر است كه دليل آن شانس و امكان ازدواج بيشتر براي مردان است.

اين در حالي است كه 39-35 سالگي براي زنان سن تجرد قطعي است كه در اين سن شانس ازدواج براي زنان به حداقل و درصد مجردان به تكرار مي‌رسد.

درصد مجردان در گروه 19-15 ساله شاخصي است كه محققان آن را به منظور پي بردن به پيش‌رسي ازدواج در يك جامعه محاسبه مي‌كنند، به طوري كه هرچه درصد مجردان در گروه سني 19-15 ساله بيشتر باشد، پيش‌رسي ازدواج در آن جامعه كمتر است.

در سال 1381 كمتر از 3 درصد از مردان 19-15 ساله ازدواج كرده بودند، در حالي كه اين رقم براي زنان 20 درصد است و اين مساله نشان مي‌دهد در 19-15 سالگي تقاضاي ازدواج براي مردان ناچيز است.

جام جم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر