آی آر نی نی

۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

كودكان، قربانيان طلاق

طلاق يك فاجعه است. اما اگر تنها راه‌حل موجود باشد، وظيفه داريم اثرات مخرب آن را به حداقل برسانيم.
يادگيري نيز موضوع مشخص و واحدي نيست بلكه تقريبا همه رفتارها و فعاليت‌هايي كه ما در طول زندگي انجام مي‌دهيم از تجارب يادگيري سرچشمه مي‌گيرد. كودكان قربانيان بلافصل والدين خويش هستند.


اگر پدر و مادر نتوانسته فضاي مطلوب و شادي‌بخش خانوادگي را فراهم كند دستكم بايد بياموزد كه چگونه آنان را از صدمات ناشي از طلاق تا حد امكان در امان نگه دارد.

ستيزهاي خانواده كه سرانجام به جدايي و طلاق منجر مي‌شود، رفتاري است نابهنجار و غيرطبيعي و تاثير مستقيمي دارد در ايجاد انگيزه و يادگيري فرزندان دو زوج بالغ و عاقل يا فرزنداني كه همين والدين كم‌احساس و كم‌عاطفه آنها را به اين جهان هستي آورده و اكنون با يك تصميم آنها را تنها و بي‌كس رها مي‌كنند و به دنبال زندگي جديد خود مي‌روند و فرزندان مي‌مانند و يك دنيا مشكلات و كشمكش‌هايي كه از توان فرزند خارج است و انگيزه يادگيري را از بين مي‌برد و فكرهاي زيادي از جمله ترس از دست دادن پدر و مادر او را مشغول مي‌كند. اين ترس از تنهايي و رها شدن غالبا با جدايي پدر و مادر افزايش مي‌يابد.

اتكاي مطلق جسمي و روحي كودكان به والدين و وابسته بودن كامل زندگي آنها به والدين به ويژه در سنين 8، 7 سالگي كه كودك شروع به استقلال بيشتر مي‌كند، هراس و نگراني او را موجه مي‌سازد. در چنين موقعيتي به دليل نياز كودك به دريافت اعتماد به نفس بيشتر خواهش‌ها و زياده‌طلبي‌هايش رو به افزايش مي‌گذارد و او را از پدر و مادر دور و بيگانه مي‌كند افسردگي و ناراحتي‌هاي روحي در كودك از تاثيرات جدايي والدين و جدا شدن كودك از آنهاست كه در فرزندان طلاق به وجود آمده و مانع ايجاد انگيزه براي يادگيري مي‌باشد.

احساس گناه در طفل و گوشه‌گيري از اثرات شرم جدايي است كه تاثير مستقيمي در امر يادگيري و خاموشي انگيزه دارد. امر يادگيري مستلزم خيالي آسوده است كه بستري آماده و سلامت روان را طلب مي‌كند و جرقه‌هاي پيشرفت در طفلي كه با اين مشكلات دست و پنجه نرم مي‌كند به خاكستر تبديل شده و امر يادگيري را مختل كرده و زندگي او را باري به هر جهت مي‌كند و فقط روزگار مي‌گذرانند، نقش خانواده در تربيت و آموزش فردي و اجتماعي در كتب قرون بعد از اسلام چون كيمياي سعادت، قابوسنامه، اخلاق ناصري و بسياري كتب ديگر گواه اين مدعاست.

يافته‌هاي پژوهشي نشان داد كه طلاق توانايي والدين در امر انضباط و تربيت و همچنين فراهم ساختن يك برنامه زندگي منظم را كاهش داده و با پيش آمدن چنين وضعيتي، امكان مبتلا شدن بچه‌ها به مسائل و مشكلات يادگيري رفتاري و عاطفي افزايش مي يابد و اين مشكلات را تا چند نسل آينده مي‌توان به صورت‌هاي مختلف مشاهده كرد.

طاهره ناظمي – كارشناس آموزشي

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر