آی آر نی نی

۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

وقتي والدين تصميم به جدايي مي‌گيرند


طلاق يكي از آسيب‌‌زا‌ترين مسائل اجتماعي است كه متأسفانه آمار آن رو به افزايش است.
اثرات منفي اين امر روي فرزندان طلاق بسيار گسترده‌تر است، از اين‌رو شناخت آسيب‌هاي وارده به اين قشر و راه‌هاي كاهش اين آسيب مي‌تواند از عواقب اين امر بكاهد. بسياري از روانشناسان معتقدند در شرايطي كه والدين به هر دليل طلاق را برگزيده‌اند يكي از راه‌هاي‌ كاهش اثرات منفي بر كودكان آن است كه زماني‌كه تصميم داريد از همسرتان جدا شويد، فرزندانتان را در جريان بگذاريد و در برابر كشمكش‌ها از آنها حمايت كنيد. در زير نظرات دكتر كريستيان فلاويني، روانپزشك در رابطه با جدايي والدين، با هدف ايجاد آرامش نسبي در خانواده از نظرتان مي‌گذرد.

در زمان‌هاي گذشته برخي از اصول و ضوابط خانوادگي رعايت مي‌شد و وجود فرزند در خانواده از اهميت زيادي برخوردار بوده است اما امروزه چارچوبي براي آن وجود ندارد. زن و مرد با وجود فرزند و يا بدون فرزند در اثر عدم‌تفاهم و كشمكش‌ها در نهايت از يكديگر جدا مي‌شوند؛ تصميمي كه در رشد جسماني كودك بي‌تاثير نيست. بغض و رنجش مي‌تواند آسيب‌هاي بيشتري به او وارد كند. دكتر فلاويني تاييد مي‌كند كه «حمايت از منافع كودك در بحبوحه عذاب» مهم است.

جدايي و طلاق، مايه رنج و عذاب فرزندان
بنا به گفته دكتر فلاويني «جدايي مسئله‌ تقريبا گسترده‌اي ‌شده است». وجود بچه‌هاي كم سن و سال در خانواده نيز چيزي را عوض نمي‌كند. اين واقعه زنگ خطري است مبني بر آنكه زن و مرد حقيقتا به سختي مي‌توانند با يكديگر سر كنند و با به دنيا‌آمدن بچه‌ها نيز وضعيت، چندان عوض نمي‌شود.

دكتر فلاويني تاييد مي‌كند كه جدايي والدين هيچ‌گاه خبر خوشايندي براي فرزندان نيست. اين جدايي لطمه‌اي واقعي است كه از درون بر كودك وارد مي‌شود. گاهي كودكان مي‌توانند درك كنند كه شايد براي والدينشان بهتر باشد كه از يكديگر جدا شوند.

با اين همه شوك وارده بر آنها شديد است. با هم بودن والدين به حضور كودك در دنيا معنا مي‌بخشد و چون تكيه‌گاهي براي او عمل مي‌كنند‌. يا به عبارتي‌، والدين با طلاق، فرزند را به‌طور جبران‌ناپذيري از اين تكيه گاه محروم مي‌كنند؛ از اين‌رو جدايي، كودك را مجبور مي‌كند بپذيرد اين رابطه كه در گذشته حقيقتا چون تكيه‌گاهي براي او عمل مي‌كرده‌، هم‌اكنون ديگر وجود ندارد. بنابراين در حالت رنج و عذاب به‌سر مي‌برد.

شرح جزئيات بي‌فايده است
در دوره‌اي كه ارتباطات بيش از حد گسترش يافته است، ممكن است درصدد توضيح دادن وضعيت به فرزندتان برآييد. از آن گذشته، دكتر فلاويني تمايل به توضيح دادن به كودك را تاييد نمي‌كند و مي‌گويد:«درست نيست كه وارد جزئيات شويد». شما با يك جوان يا نوجوان طرف نيستيد بلكه طرف شما كودكي هشت‌ساله است. در هر دو حالت نيازي نيست كه دلايل كشمكش‌ها را عميقا تشريح كنيد و يا خيلي رك و پوست كنده آنها را توضيح دهيد.

اين مسئله به شما مربوط مي‌شود. اغلب‌، كودك از پيش احساس كرده است كه والدينش ديگر علاقه‌اي به يكديگر ندارند. او گلايه‌ها و شكوه‌‌هاي پدر و مادرش را شنيده، بنابراين موضوع طلاق را به او اعلام كنيد اما به‌طور سربسته...؛«ما ديگر همديگر را دوست نداريم و به جاي اينكه در چنين وضعيتي به‌سر ببريم، تصميم گرفته‌ايم كه مستقل زندگي كنيم».

بهتر است كه در شرايط مطلوب، پدر و مادر درصورت امكان هر دو با هم‌، با حفظ آرامش و تعادل، اين موضوع را به اطلاع فرزندشان برسانند. واضح است كه هق‌هق و زاري در چنين لحظه‌اي جايز نيست. بحراني كه با آن دست و پنجه نرم مي‌كنيد به هر شكل و صورتي كه باشد، هدف شما آن است كه در بحبوحه اختلاف، موضوع را به كودك بفهمانيد.

سعي نكنيد جلوي كودك، خود را خوب جلوه دهيد
از ديدگاه والدين جدايي چندان ساده نيست؛ جنگ بر سر ارزش‌ها، بغض و كينه، خشم و... . زن و مردي كه تصميم به جدايي دارند، به ندرت به توافق مي‌رسند و اغلب در پي آن هستند كه تقصير را بر گردن يكديگر بيندازند.

اين امر طبيعي است! با اين‌همه مهم‌ترين چيز آن است كه كودك را وارد كشمكش‌ها نكنيد. اين روانپزشك در اين زمينه مي‌گويد:«فايده‌اي ندارد جلوي كودك، خود را خوب و حق به جانب نشان دهيد». با اين عمل به‌طور ناخودآگاه از او مي‌خواهيد كه طرف شما را بگيرد و به جبهه شما ملحق شود.

بنابراين به او پيشنهاد مي‌دهيد نقشي را ايفا كند كه متعلق به‌خودش نيست، درحالي‌كه او نه مشاور شماست و نه محرم و رازدارتان. مهم‌ترين نكته آن است كه كودك گرفتار عذاب احساسي و عاطفي نشود.

كمك كنيد تا جاي خود را پيدا كند
كودك ممكن است به روش‌هاي مختلفي از خود واكنش نشان دهد. واكنش‌ها به هر صورتي كه باشد، بايد به او اطمينان خاطر بدهيد. جدا‌شدن از همسر بدان معنا نيست كه فرزندتان را ترك مي‌كنيد. برايش توضيح دهيد كه هر دوي شما (پدر و مادر)بعد از جدايي باز هم او را خواهيد ديد، منتها به روشي متفاوت. ضروري است به او اجازه دهيد تا درگير و دار جدايي به تعادل برسد.

تاثير طلاق بر كودكان بنا بر سن آنان متفاوت است
هر چه سن كودك كمتر باشد بيشتر از جدايي پدر و مادرش رنج مي‌كشد حتي اگر در ظاهر اين‌طور نشان ندهد. اغلب والدين چنين پاسخ مي‌دهند: «وقتي ما از هم جدا شديم او خيلي كوچك بود تا چيزي يادش بماند. وقتي طلاق صورت گرفت سن بچه‌ها به 3-2سال هم نمي‌رسيد؛ چيز زيادي از با هم‌بودن والدين به خاطر ندارند».

دكتر فلاويني چنين نتيجه‌گيري مي‌كند: «من متوجه شده‌ام كه بچه‌ها در سنين پايين نسبت به بچه‌هاي بزرگ‌تر حساس‌تر هستند و هنوز از خودشان شناختي ندارند. نوجوانان مستعد‌تر هستند تا خود را از اين وضعيت حساس خلاص كنند. اما اين بدان معنا نيست كه طلاق تاثيري بر نوجوانان نمي‌گذارد. ولي به‌نظر مي‌رسد كه مي‌توانند نسبت به بچه‌هاي كم سن‌تر مستقل‌تر عمل كنند. در هر حالت مهم است سعي كنيد تا اثرات منفي طلاق بر كودكان را كاهش دهيد.

آيا مي‌توان دوام زندگي زناشويي را پيش‌بيني كرد؟
زوجي كه اغلب با يكديگر دعوا مي‌كنند و يا برعكس به‌شدت كم حرف هستند، احتمال اينكه از هم طلاق بگيرند بسيار زياد است. در 2 دوره اين احتمال به حداكثر مي‌رسد‌: قبل از هفتمين سال و بعد از چهاردهمين سال ازدواج.

دعوا و سكوت، دلايل طلاق
يك تحقيق كه در مجله آمريكايي ازدواج و خانواده به چاپ رسيده، شايد در اين زمينه به شما كمك كند. در اين تحقيق به‌مدت 14 سال 80 زوجي كه 5 سال از زندگي زناشويي‌شان مي‌گذشت را مورد بررسي قرار دادند. در آخر 4سال، 7 زوج طلاق گرفته بودند و بعد از 10 سال 13 زوج، ديگر با هم نبودند. دو فاكتوري كه زوجين را در معرض خطر جدايي قرار مي‌داد مشخص شد: زوج‌هايي كه اغلب در حال بحث و جدل هستند و بر عكس آنهايي كه با هم روابط خيلي سردي دارند. البته در هر دو حالت جدايي چيز عجيبي نيست! زوج‌هاي خيلي سرد يا بر عكس، آنهايي كه اهل دعوا هستند، به‌نظر نمي‌رسد كه بتوانند با يكديگر كنار بيايند.

دو دوره خطرناك
اين مطالعه همچنين 2 دوره خطرناك براي زوجين را مشخص كرده است: دوره اول مربوط مي‌شود به 7 سال اول ازدواج كه احتمال طلاق را بالا مي‌برد و دومين دوره حساس به حول‌و‌حوش چهاردهمين سال ازدواج برمي‌گردد. بنا به گفته روانشناسان، بچه‌ها در اين دوره بزرگ‌تر شده و از استقلال بيشتري برخوردار هستند و در اين مدت والدين وقت دارند تا به روابط خود با همسرشان فكر كنند و آنچه تاكنون بر آنان گذشته است يا همان بيلان ازدواجشان را ارزيابي كنند.

يكي ديگر از نكات جالب اين تحقيق آن است كه به رابطه‌اي بين اين دو فاكتور خطرناك و 2 دوره حساس دست يافته‌اند. زوج‌هايي كه خيلي با هم دعوا و مشاجره دارند همان گروهي هستند كه در 7 سال اول ازدواج از يكديگر جدا مي‌شوند و آنهايي كه خيلي كم حرف هستند بعد از 14 سال زندگي مشترك حساس‌تر شده و از هم جدا مي‌شوند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر